اصغر پاكروان
دیگر بر همگان این حقیقت محرز است که استراتژی و فرمول غرب در مواجهه و برخورد با داعش، چیزی جز حمایت غیر مستقیم از گروههای تروریستی و تلاش برای مدیریت این گروههای تروریستی نیست. مدیریت داعش" حکم یک فرمول و استراتژی را در سیاست خارجی کشورهای غربی دارد؛ فرمول، استراتژِی و راهبردی که آمریکا و متحدانش طی یک سال اخیر و متعاقب تشکیل ائتلاف ظاهرا ضد داعش از آن عدول نکرده و در آینده نیز نخواهند کرد. بحران سازی مزمن و دامنه دار در منطقه و جهان اسلام حکم استراتژی کلانی را دارد که استراتژی مدیریت داعش در ذیل آن قرار دارد. در تحلیل رفتار غرب نسبت به داعش باید این دو استراتژی را در طول یکدیگر مورد ارزیابی قرار داد. در خصوص رفتارهای ظاهری و فریبنده غرب در قبال داعش سئوالات زیادی وجود دارد. سئوال اصلی اینجاست که چرا تا قبل از وقوع حوادثی مانند پاریس، مخصوصا از سال 2011 میلادی به بعد غرب اساسا جلوی این روند و چرخه را نگرفت ؟چرا افراد دارای تفکر تکفیری در خاک اروپا همچنان به یارگیری و تبلیغات خود تحت نظر
دستگاههای امنیتی غرب ادامه
می دادند؟ چرا زمانی که میلیونها انسان بیگناه در منطقه بر اثر حملات داعش آواره، کشته و زخمی شدند، دستگاههای نظامی و امنیتی غرب سخنی از مظلومیت
ملت های منطقه به میان نیاوردند و بالعکس، با صدور سلاحهای بیشتر به عربستان و قطر زمینه را برای رسیدن این سلاحها به دست گروههای تکفیری فراهم کردند؟ آیا آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان یا دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس پاسخی برای این سئوالات مهم و اساسی دارند ؟
در صورتی که داعش به صورت واقعی سرکوب شود و حامیان و صاحبانی که آن را پدید آورده اند به صورت عینی دست به محو این گروه تروریستی بزنند، استراتژی کلان کاخ سفید و متحدان آن مبنی بر ایجاد بحرانهای امنیتی مزمن در منطقه و جهان اسلام زیر سئوال خواهد رفت.
نوع عملیات غرب علیه داعش نیز نشان میدهد استراتژی مدیریت داعش به حوزه تاکتیکی نیز سرایت پیدا کرده است. چندی پیش سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه صراحتا عنوان کرد که نتیجه یک سال فعالیت ائتلاف ضد داعش تقویت این گروه تکفیری و سقوط مناطقی بیشتر از سوریه و عراق بوده است. همچنین چیزی جز تقویت گروههای تکفیری به همراه نداشته است. در اینجا نکته دیگری وجود دارد که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت.
در این میان لازم است استراتژی و تاکتیک غرب در قبال داعش را به گونه ای
دقیق تر مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. در اینجا اصلی به نام تعمیم استراتژی به تاکتیک وجود دارد که در تحلیل رفتار غرب نسبت به داعش، مخصوصا در رفتار فعلی و متناقض مقامات آمریکایی و اروپایی در قبال این گروه تکفیری بسیار مفید است. استراتژی کلان ایجاد ناامنی مزمن در منطقه و جهان اسلام (به عنوان استراتژی مبنایی غرب) با استراتژی مدیریت رفتار داعش در ذیل آن، گره خورده و خود را در رفتارها و کنشهای تاکتیکی غرب در میدان نبرد ظاهری علیه داعش نیز نشان میدهد.
رصد صحنه نبرد ظاهری غرب علیه داعش این حقیقت ( ساختگی بودن نبرد ) را به خوبی نشان میدهد. در میدان نبرد غرب علیه داعش شاهد هستیم که بسیاری از مناطق به صورت بیهوده هدف قرار
می گیرد و حتی در مواقع حساس، نیروهای ارتش سوریه و عراق به اشتباه!! از سوی ائتلاف آمریکایی مورد اصابت موشک قرار میگیرند. لازم به ذکر است که هم اکنون هزاران نفر از اعضای داعش دارای تابعیت غربی و اروپایی هستند. این افراد طی 5 سال اخیر از کشورهای اروپایی خارج شده و راهی عراق و سوریه شده اند. بخشی از این افراد در منطقه به هلاکت رسیده و بخشی دیگر از آنها همچنان مشغول عملیات و عدهای از
آنها نیز به کشورهایشان بازگشته و به سود داعش یارگیری کرده اند.